سکوت فریاد من است | ||
جدا مانده ام زتو بیا برگرد ببین دیوانه ترینم من کجایی نازنینم بیا که جا مانده ترینم من ز سر تا پا همه فریاد خونینم بیا عشقم دگر تاب و توانم نیست بیا برگرد . دوست دارم نازنین زینبم دل مامان واست یک زره شده [ پنج شنبه 94/2/3 ] [ 10:31 صبح ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
دلم از ترس امدنت نیست که می هراسد از نبود توانیست که در خود میبینم میدانم خواهی امدو دنیایم از ان تو خواهد شد میدانم قدم خواهی گذاشت به دنیایی که کوچک دیدنش ، زیباست و بزرگ بودنش و بزرگ خواندنش دلهره دارد دیگر چیزی از ارامشم نمانده انچه باقیست از ان تو باید محیا شوم برای تو برای در بر گرفتنت برای بارور کردنت امیدوارم اقامتگاه امنی برایت باشم سر شار از ارامش
[ شنبه 92/10/28 ] [ 5:30 عصر ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
ای قصه قصه قصه یک قصه ی پر غصه یکی بود یکی نبود زیر سقف اسمون میون این همه سنگ صبور یک اشنا پیدا نشد همدم بازیهام بشه من بودمو نقاشی حوض قشنگ و ماهی روزای خوب پشت هم تند تر ازبالهای شاپرک زود تر از اون تموم شد روزهای بد شروع شد بد که نبود خوب نبود همدم و همدل نبود چنگ انداختم به مهتاب گفتم بشه شریک دردام اما چی شد کجا رفت میون راه چرا نیست با صد امید دلبستم به شاپرک اما دلو شکوندو رفت و نموند تو قصم روزهای بعدی رو دلو زدم به دریا گفتم منم مثل تو تنهام شریک دردام میشی دریا بهم نگاه کرد موجاشو جابه جا کرد منو تو اب رها کرد دلم گرفت از ابرها وقتی گریمو دیدن تند تند رو من باریدن ابرهم به من طعنه زد موج و زمون دریا و نور خورشید و کوه سنگ صبور من نشد من موندمو دلشوره هام کاغذو مدادو افسانه هام دردو دلمو گوش میکنه سوزشو خاموش میکنه کم نمیاد قطع نمیشه بی خیالم نمیشه
[ دوشنبه 92/4/10 ] [ 11:32 صبح ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
بارها و بارها سعی بر اثبات واقعیتی واضح و آشکار داشتم اما هر قدمم مرا از این هدف دور و دورتر کرد تو گویی زمین و زمان دست در دست هم داده اند و خلاف مسیر من حرکت میکنند نمیدانم کدام را باور کنم صداقت خودم را که با یکرنگی و مهربانی اغشته است یا اسم کثیف سادگی و ابلهی که نقش بسته بر قامتم کدام را ادامه دهم همیشه قلبم برای دیگران زده دستانم برای دیگران به حرکت در امده و دلم برای دیگران بارها و بارها سوخت خدا را خدارا خدارا از یاد نبرده ام یا بهتر بگویم خدایم مرا از یاد نبرد اما مرا و محبت مرا از یاد بردند وقتی به هر بهانه ای حتی به بهانه ی تفریح خوبیم را نادیده گرفتند باور کردند حرفهایشان را ولی اعمال مرا نادیده گرفتند و باور نکردند صداقت و مهربانیم را و همچنان است که اسم ساده بودن را یدک میکشم ناراحت نیستم عذاب نمیکشم و اسوده و راحتم چون خدا هست و یار و نگهبان همه ی انسانها اوست و هیچ حرف و تهمتی بر انسان اثر ندارد . تا زمانی که خدا با ما باشد .
[ چهارشنبه 92/3/22 ] [ 5:36 عصر ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
تمامی روزها و لحظه هارا می گذرانیم همه ی سختی ها و بالا و پایین ها را طی می کنیم به امید اینکه ارامش و آسایش خود و دیگران را بتوانیم فراهم کنیم در واقع انسان بودن را ثابت کنیم اما چه فایده از این عمر کوتاه که برخی در صدد ان هستند خشم کینه انتقام و بی حرمتی را در دل بقیه رشد و نمو دهند حال شاهد ان هستیم که خودشان بیشتر از بقیه عذاب خواهند کشید در حالی که به مقصود نمی رسند و تنها از شان و منظلتشان کاسته می شود بدانید و باور داشته باشید تنها انسانهایی استوار سر بلند و پابر جاهستند که ارامش را به همراه داشته باشند و صداقت را نیز از یاد نبرید این صداقت است که مرتبه انسانیت شما را بالا و بالاتر می برد اگر در فکر نیرنگ و فریب و یا به قول عوام به کرسی نشاندن حرف خود هستید سخت در اشتباهید و از مرتبه انسانیت شما کاسته می شود ظلم نکنید چون این ظلم است که ریشه می دواند در پلیدی و سیاهی همواره از عقل و هوش حاکم بر اعمالتان استفاده کنید خدا را خدا را از یاد مبرید که او منزه ترین ناظر است سعی کنید خاطره ای شیرین بر افکار باشید که این بر شان شما می افزاید . بیا سعی کنیم اینگونه باشیم انسان باشیم . [ شنبه 92/2/21 ] [ 8:42 صبح ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
دلم سخت گرفته از همه ی آدمهایی که عقل برشون حکم فرما نیست در عوض انسهای کوتاه فکر بر انها حکم فرمایی دارند . میدانند اشتباه است گناه است دروغ و نیرنگ است اما باز هم ... صحبتهایشان بوی فریب و جانب داری دارد به فکر خواسته های خود هستند و جاه طلب شخصیت افراد برایشان معنا و مفهومی ندارد . معنا و مفهوم الفاظی که از دهانشان بیرون می رود را نمی دانند وخوب بودن و کردار درست بقیه را وظیفه می بینند و ارج می نهند بر غرورکاذبشان . انقدر حقیر هستند که پول را ارزشمند تر از آبرو میدانند و درست نمی اندیشند که در برابر حرف و کردارشان چقد از شان و منظلتشان کسر می شود اخلاق نیکو گفتار نیکو و رفتار نیکو را فدای پست ترین افراد کرده اند . و درست نمی بینند نمی فهمند درک نمی کنند و نخواهند دانست که به چه اندازه پست و فرومایه اند . جالب تر انست که بدانیم شخصیت ثابتی ندارند و پایه و اثاث کارشان فکر و نگاه دیگران است هر چند سالها از عمرشان گذشته باشد . بیا تلاش کن اینگونه نباشیم ...انسان بودن کار سختی نیست . [ چهارشنبه 92/2/18 ] [ 9:10 صبح ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
به امید اینکه 26/2/1392 روز خوبی واسه هر دومون باشه-روز خوب و به یاد موندنی [ سه شنبه 92/2/10 ] [ 6:12 عصر ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
سنگین است حجم خالی نبودنت میدانم آتشی که جانم را میسوزاند دستان تو را هم میسوزاند اما بر قرار باش شبی دوباره مهتابی خواهد بود بی آنکه تو بخواهی چراغ خانه ام سو سو میزند حتی اگر نباشی زمین و اسمان دوباره از ان من خواهد شد اما سخت است سنگین است تکه ابر همیشه بارانیم کاش بودی و نم نم بارانت اتشی که به پا شده را خاموش میکرد هر کجا هستی بیادم سخت ببار
[ سه شنبه 92/2/10 ] [ 9:2 صبح ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
عشق رها شود زمن چون که منم ملک زمان روز و شب و زمین زمان به کار من نیامدست چون که منم گدای او روز و شبم خدا بود زمین من سرای او زمان من نیایشش است کی به کجا روم چنین دلبر ناز دارمش صبر ز او جسته ام گریه کمین کرده است دعای من رونق من اشک بی چون و چرای من لرزش دستهای من اوج غرور و شان من قامت استوار من تمام تارو پود من بوسه زنید به پای او
[ شنبه 92/2/7 ] [ 12:6 عصر ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
همیشه میبینمت و خاطراتت را مرور میکنم بوی تو را استشمام میکنم صدای تو را میشنوم من به جای تو نفس میکشم حرمت قنوتم به نیابت از توست انگار گیسوان تو را شانه میزنم وقتی دلتنگ میشوم من از نگاه تو زندگی را میبینم سر فرود می اورم به احترام نبودت و ارام ارام اشک میریزم در فراغ تو مادرم روحت شاد
تقدیم به شوهرم به حرمت دل همیشه تنگش [ چهارشنبه 92/2/4 ] [ 11:56 صبح ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |